کد مطلب:315935 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:227

زبان حال امام کنار کشته ی برادر


بر زمین افتاده از بالای زین

جسم فرزند امیرالمؤمنین



رفت از دستم اباالفضل رشید

از جفا گردیده مقطوع الیمین



شد ز تیری چشم پاكش پر ز خون

پاره پاره شد تنش از تیغ كین



كودكان تشنه لب در خیمه گه

بهر امیدی نشسته دل غمین



دیده گریان خون جگر در انتظار

در مدینه مادرش ام البنین



در كنار علقمه افتاده است

قطعه قطعه پیكر آن نازنین



داغ عباس جوان پشتم شكست

رس به فریاد ای امیرالمؤمنین



یكه و تنها در این دشت بلا

چون كنم با این سپاه مشركین



با تن صد چاك خود در قتلگاه

می گذارم صورت خود بر زمین



می سپارم دل به خلاق جهان

راز دل گویم به رب العالمین



ای «یگانه» بگذر از این ماجرا

حق دهد اجر تو روز واپسین [1] .




[1] همان، ص 98.